چکیده مقاله:
قیامهای اخیر
خاورمیانه در سال 2010 میلادی از تونس آغاز شد و به سرعت به دیگر کشورهای
منطقه گسترش یافت. این قیامها در برخی از کشورها مانند مصر، تونس و لیبی
منجر به سقوط رژیمهای حاکم شدند و در برخی از کشورهای دیگر، رژیمهای
پیشین همچنان حاکم هستند. این قیام در کشور تونس، زمینههای مختلف سیاسی،
اقتصادی، فرهنگی و.... داشته، اما یکی از مهمترین زمینههای شکلگیری قیام
مردمی تونس، مرتبط با مسائل اقتصاد سیاسی است. در همین راستا، سوالی که در
این رابطه مطرح میشود این است که، مهمترین علل بروز قیام مردمی تونس از
منظر اقتصاد سیاسی کدامند و چه نقشی در شکل گیری قیام مردمی این کشور
داشتهاند؟ (سوال) مقاله با عنایت به رویکرد اقتصاد سیاسی خود این ایده را
مطرح کرده است که تعارض میان جامعه پویا و جوان تونس با ساختارهای اقتصادی–
سیاسی رانتی در بروز قیام مردمی در کشور تونس که به صورت موردی بررسی شده
است، زمینه اصلی بروز حرکتهای اعتراضی علیه نظام حاکم بوده است.(فرضیه)
این نوشتار میکوشد که با تمرکز بر مسائل مرتبط با اقتصاد سیاسی، قیام
مردمی تونس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.(هدف) در این نوشتار از روش
توصیفی وتحلیلی در تبیین متغیرهای مورد نظر بهره گرفته شده است.(روش) این
مقاله با تشریح دقیق شرایط اجتماعی جامعه تونس و تبیین ساختار رانتی، ماهیت
این ساختار رانتی و ریشهها و تأثیر آن را در بروز قیام مردمی تونس تحلیل
کرده است.(یافته) عرصه زمانی بحث مقاله نیز بر سالهای 2010 تا 2011 متمرکز
است.
نسخه کامل مقاله را می توانید از لینک های زیر دریافت نمایید:
مهمترین علل شکلگیری قیام مردمی تونس از منظر اقتصاد سیاسی
دریافت مستقیم از همین سایت :
دریافت
حجم: 334 کیلوبایت