زدن سر مار، اولین گام مبارزه با تروریسم
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس، در
پی 6 حمله تروریستی بامداد شنبه در مناطق مختلف پاریس بیش از 150 نفر کشته
و بیش از 200 تن دیگر نیز زخمی شدند. این حمله تروریستی توسط داعش انجام
شده و واکنشهای زیادی را درپی داشت و مسئولان بسیاری از کشورهای این اقدام
را محکوم و با فرانسویها همدردی کردند. در چنین شرایطی روزنامه نگاران و تحلیلگران در
رسانههای مختلف به بررسی ابعاد این حادثه پرداختند و آنرا ناشی از عمیقتر
شدن بحران سوریه دانستند یا حضور مهاجران را دلیل این حادثه عنوان کردند
اما در این میان نباید ریشههای تروریسم در خاورمیانه را نادیده گرفت که
میتوان از آن جمله به فقر، نبود دانش و آگاهی، عقب ماندگی فرهنگی و مذهبی
ناشی از ضعف علمای دینی در تطبیق دین با مفاهیم جهان مدرن و سرخوردگی
اجتماعی ناشی از استعمار و استبداد عنوان کرد. در این میان چند تحول باعث تسریع در رشد فرهنگ
تروریسم شد، اشغال افغانستان توسط شوروی و اشغال عراق توسط آمریکا دو تحول
مهم در این زمینه بود که از اولی القاعده و از دومی داعش به دنیا معرفی
شدند. نکته قابل توجه و غیرقابل چشم پوشی در رشد تروریسم شکل گیری رژیم
عربستان سعودی از ترکیب خانواده آل سعود با مفتی تندرویی به نام عبدالوهاب
بود. سعودیها از زمان شکل گرفتن حکومتشان در شبه جزیره در دهه 20 و 30
میلادی اقدام به نشر تفکرات افراط گرایانه در این سرزمین با زور شمشیر
کردند. عربستان سعودی پس از تثبیت حکومت خود در خلال 4 دهه،
به مرور زمان با بهره گیری از درآمدهای بالای نفتی در دهه 70 میلادی میل
به گسترش ایدئولوژی خود پیدا کرد و با بهرهگیری از این ثروت و موسسات به
اصطلاح اسلامی خود از جمله مرکز «رابطه العالم الاسلامی» و «سازمان بین
المللی امداد اسلامی» (هیئة الإغاثة الإسلامیة العالمیة) شروع به ترویج
سلفی گری و وهابی گری کرد. این سرمایه گذاری با اشغال افغانستان وارد عرصه بین
المللی شد و در این میان سازمانی موسوم به القاعده شکل گرفت و پس از 11
سپتامبر و اشغال عراق درپی تغییر و تحولاتی ساختاری در این تفکرات ناشی از
ترکیب با تندروهای پان عربیسم بعثی داعش به وجود آمد. میتوان ادعا کرد که هیچ ناظر بین المللی نیست که
نقش عربستان را در تقویت سلفی گری و تقویت تروریستهای تکفیری انکار کند،
هرچند کشورهای دیگری چون آمریکا، فرانسه و در سالهای اخیر ترکیه و قطر هم
به از حامیان این تروریستها بودهاند اما تفاوت سعودیها با دیگر حامیان
القاعده و داعش در این است که آنها خودشان هم بر این نمط هستند و رابطهشان
با تروریسمها تاکتیکی و ابزاری بلکه راهبردی است. در بدنه علمای عالی رتبه، نظامیان، افسران امنیتی،
تجار و شاهزادههای سعودی سلفی گری به عنوان بستر اصلی تروریسم نفوذ بالایی
دارد و از این روست که حتی مقامات حاکم در ریاض هم خودشان از نفوذ و قدرت
سلفی گری وحشت زدهاند. رابطهای پیچیده بین دولت عربستان و تروریسم جهانی
وجود دارد، آنها خودشان مروج سلفیگری هستند و در هرجایی که بتوانند علنی
وارد عمل شوند به عنوان پدر معنوی تروریستها از افغانستان گرفته تا عراق و
سوریه برای هدف قرار دادن دشمنانشان وارد عمل شدهاند ولی زمانی که
تروریستها تکفیری به ام القری خود یعنی عربستان سعودی نگاه میکنند لرزه
به اندام حاکمان ریاض میافتد چرا که از قدرت و محبوبیت این تروریستها در
سرزمین تحت حکومت سعودی آگاه هستند. نکته اینجاست که آمریکا که رابطهای خوب با عربستان
در طول سالهای متمادی داشته و در راستای مقابله با شوروی حمایت همه
جانبهای از تکفیریها در دهه 80 کرد ولی ماه عسل خیلی زود با حملات گاه و
بیگاه پایان یافت اما وقوع 11 سپتامبر نگاهها به عربستان و تکفیریها را
تغییر داد. اولین زمزمهها از لزوم مقابله با تروریسم توسط سناتورهای
دموکرات آن زمان مطرح میشود. جان کری سناتور دموکرات اسبق و وزیر خارجه فعلی آمریکا در می 2004
طی سخنرانی در شهر سیاتل تصریح میکند: «اگر ما درباره عدم وابستگی و
استقلال در عرصه انرژی جدی هستیم، پس باید درباره مقابله با نقش عربستان
سعودی در تامین مالی و حمایت ایدئولوژیکیاش از القاعده و دیگر گروههای
تروریستی هم جدی باشیم. ما نمیتوانیم به رویکرد «شُل کن سفت کن» دولت
کنونی (دولت جورج بوش پسر) در قبال تامین و تزریق پول به تروریستها ادامه
بدهیم...این موضوع همچنین در قبال حمایت مفتیهای سعودی از ایدئولوژی
تروریستی نیز صادق است. به طور ساده اگر بگویم ما نباید روابطی معمول کنونی
با عربستان را ادامه دهیم.» یا جو بایدن دیگر سناتور ارشد و معاون رئیس جمهور
آمریکا در اکتبر 2001 درباره رابطه آمریکا با عربستان میگوید: «سعودیها
حمایت گروههای تندرو را برای رسیدن به اهدافشان میخرند و مشکلاتی که ما
اکنون داریم تا حد زیادی ناشی از تامین مالی این شکل منحرف شده اسلام است.» بحران سوریه که همچون افغانستان فرصت دیگری برای
پدرخوانده تروریستها بود تا علنی دربرابر افکار عمومی جهان از تروریستها
حمایت کند، این بار ترکیه را نیز در کنار خود دارد که همانند پاکستان نقش
گذرگاه را ایفا میکند تا به اهداف ژئوپلتیک خود دست یابد. حالا پس از 5 سال که بحران سوریه درحال نشان دادن
تبعات خود به جهان است بار دیگر صداها درباره لزوم مبارزه با تروریسم بلند
شده است، صدایی که آمریکا و غربیها همواره از آن سخن میگویند اما در این
میان هیچگاه در این زمینه جدی نبودهاند چرا که با باور خود در حال مدیریت
آشوب ناشی از تروریسم در خاورمیانه هستند اما حوادث فرانسه می تواند نگاه
جهان به تروریسم و وحشت ناشی از آنرا را تغییر دهد. در این میان اگر غربیها و هر کسی که در مبارزه با
تروریسم جدی است باید یک واقعیت را بپذیرد و آن لزوم مقابله با پدرخوانده
تروریستها یعنی رژیم سعودی است. اولین گام در مبارزه با تروریسم باید
متوقف کردن ماشین تروریسم سازی عربستان سعودی است و باید این کشور به عنوان
نماد تروریسم سرش شکسته شود تا رویا پایان داعش و القاعده به حقیقت
بپیوندد.