نقش کُردها در بازی پیچیدهی سوریه
یکی از مهمترین عواملی که میتواند در آینده بر سرنوشت حزب دموکراتیک کردها اثر بگذارد، فرجام مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک است. در حال حاضر، جنگ بیامانی بین ترکیه و پ.ک.ک در جریان است و مشخص نیست که آیا ممکن است این جنگ دامن کردهای سوریه را نیز بگیرد؟
با آغاز بحران سوریه، بر اساس یک توافق نانوشته اما عملی شده، کنترل مناطق کردنشین شمال سوریه، یعنی سه منطقهی از هم گسستهی جزیره (به مرکزیت قامیشلو)، کوبانی و عفرین، به مدافعین کُرد سپرده شد. همان مدافعینی که از دههی هشتاد و با رفتن عبدالله اوجالان به لبنان و سوریه و با حمایتهای حافظ اسد، در زیر چتر فکری پ.ک.ک گردهم آمده بودند و به عنوان مهمترین جایگزین و آلترناتیو فکری جریان ناسیونایسم کُردی، علیه ترکیه میجنگیدند.
پ.ک.ک، در سالیانی که جنگ سخت و نابرابر خود با ارتش ترکیه را ادامه میداد، با استفاده از منابع مالی و انسانی کردهای سوریه و نیز با استفاده از امکان ایجاد آموزشگاه در سوریه، قدرت گرفت و بدون شک، اگر حمایتهای مداوم و پیوستهی کردهای سوریه و نیز چشمپوشیهای هدفمند حافظ اسد نبود، پ.ک.ک هیچگاه نمیتوانست سرپا بماند و قدرت بگیرد. پ.ک.ک، همزمان با آغاز مداخلهی گستردهی آمریکا در عراق و اشغال این کشور در سال 2003، احزاب اقماری دیگری به وجود آورد که یکی از آنها «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) برای سازماندهی کردهای سوریه بود. برخلاف نهادهای اقماری پ.ک.ک در اروپا و جاهای دیگر که مدیریت آنها در دست کادرهای ترکیهای بود، حزب اتحاد دموکراتیک به کادرهای کُرد سوری سپرده شد و مهندس صالح مسلم، دانش آموختهی مهندسی شیمی دانشگاه استانبول که یک دهه از عمر خود را صرف فعالیت در تأسیسات نفتی عربستان سعودی کرده و در همان سالها با اوجالان نیز رابطهی صمیمانهای داشت، از چند سال پیش، رهبری این حزب را در دست دارد.
حزب اتحاد دموکراتیک، پس از آغاز بحران سوریه، نیروهای تحت امر خود را در چند نهاد اقماری مسلح و غیرمسلح سازماندهی کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. یگانهای مدافع خلق (YPG): این نهاد، مهمترین گروه مسلح وابسته به پ.ک.ک در سوریه است که گفته میشود در شرایط کنونی در سه منطقهی کردنشین این کشور، حدود هفده هزار نفر نیروی مسلح دارد که غالب آنها از جوانان و نوجوانان کُرد سوری هستند که در مناطق شمالی این کشور آموزش دیده و سلاح در دست گرفتهاند اما بخشی از فرماندهان و نیروهای قدیمی آنها، از فرماندهان قدیمی و کارآزمودهی شاخهی نظامی پ.ک.ک هستند که از کوهستانهای اقلیم کردستان عراق به سوریه رفتهاند.
2. جنبش دموکراتیک (TEVDEM): این نهاد، اصلیترین نهاد تأمینکنندهی کادرهای اجرایی و اداری، برای کنترل مناطق کردنشین سوریه است و نهاد سیاسی دیگری به نام مجلس غرب نیز از زیرمجموعههای آن به شمار میرود.
3. «واحدهای دفاع زنان» (YPJ): این نهاد مسلح نیز در همهی درگیریها، در کنار نیروهای مدافع خلق، با داعش و دیگران میجنگد اما تفاوت آن در این است که همهی اعضا و فرماندهان این شاخه را زنان و دختران جوانی تشکیل میدهند که بر اساس آموزههای پ.ک.ک و اوجالان در حوزههای مربوط به حقوق زنان و گرایشهای خاص فیمینیستی، به گونهای عمل میکنند که موازنهی قوا بین اعضای زن و مرد حزب برقرار بماند و مردها، در حوزههای تصمیمگیری و عمل، تنها قدرت تعیینکننده نباشند.
4. آسایش (asayiş): منظور از کلمهی فارسی آسایش- که بهره گرفته از شکل کاربردی عثمانی و ترکی آن به معنی نیروی انتظامی و مسئول تأمین امنیت است- نیرویی است که در مناطق کردنشین سوریه، تأمین امنیت شهرها را در دست گرفته و علاوه بر فعالیت مسلحانه، اقدامات پلیسی و اطلاعاتی- امنیتی نیز انجام میدهد.
علاوه بر این نهادهای اصلی، دادگاههای محلی، مجالس شهرها، شهرداریها، پلیس ترافیک، چند نهاد رسانهای، کمیتههای ویژهی سوخترسانی و آذوقه و چند مجموعهی دیگر، مجموعاً کلیت ساختاری را به وجود میآورند که پ.ک.ک به کمک آن، مناطق شمال سوریه را اداره میکند و سه نهاد خودگردان را اصطلاحاً به نام کانتونهای خودگردان جزیره، کوبانی و عفرین ایجاد نموده و هر کدام از این سه کانتون، دارای نخستوزیر، کابینه و مجلس محلی هستند. با این حال حقوق کارمندان و معلمین و سایر کارکنان دولتی این کانتونهای غیررسمی، از سوی دولت اسد پرداخت میشود. در مورد چندوچون تأمین هزینههای جاری و عمرانی این مناطق و نیز تأمین هزینهی سنگین جنگ با داعش و دیگر گروههای تکفیری، اطلاعات چندانی در دست نیست اما چندی پیش مشخص شد که از یک سال پیش، نفت مناطق شمال سوریه با استفاده از یک خط لولهی مخفی، از سوریه به اقلیم کردستان عراق منتقل میشود و اقلیم این نفت را فروخته و مابهازای آن را به صورت وجه نقد، در اختیار سران حزب اتحاد دموکراتیک میگذارد و دمشق نیز فعلا واکنشی به این موضوع نشان نمیدهد چراکه واقعیت این است که ارتش سوریه توان آن را نداشت که در شرایط اضطراری موجود، جبههی دیگری برای جنگ با مهاجمین بگشاید و سپردن ادارهی مناطق شمالی به نیروهای کُرد، باری سنگینی را از دوش ارتش سوریه برداشته است. در استان حسکه که شهر عربی- کُردی حسکه در مرکز آن قرار دارد، تأمین امنیت شهر به صورت مشترک با مدافعین کُرد و نظامیان کمشمار ارتش سوریه است. در قامیشلو که بزرگترین شهر کردنشین سوریه و مرکز منطقهی جزیره است و در استان حسکه قرار گرفته، فقط فرودگاه و یک منطقهی امنیتی کوچک در اختیار ارتش سوریه بوده و دیگر مناطق در دست کردها است. اما در دیگر شهرهای کردنشین جزیره همچون ترب سپی، دیرک، عامودا، سرکانی (رأس العین) و همچنین در کوبانی و عفرین، کنترل همهی مناطق در دست مدافعین کُرد است.
به عبارت روشن، پ.ک.ک، در شمال سوریه قدرت را به صورت یک قبضه در اختیار گرفته و به احزاب کُردی وابسته به بارزانی، اجازهی فعالیت نمیدهد. این احزاب که مجموعاً زیر چتر واحدی به نام «انجمن میهنی کُردها در سوریه» (ENKS) گردهم آمدهاند، غالباً در اقلیم کردستان عراق فعالیت میکنند و سران آنها نیز در استانبول، عضو ائتلاف مخالفین سوری شدهاند.
اگر بخواهیم در مورد گرایشهای سیاسی و آرایشهای نظامی کردها و به عبارتی روشنتر، کردهای وابسته به پ.ک.ک در شمال سوریه صحبت کنیم، باید بگوییم:
1. شاخهی نظامی حزب اتحاد دموکراتیک، در مناطقی از استان حسکه، یعنی در خود حسکه و قامیشلو، با نیروهای بشار اسد هماهنگی و همکاری میکند و البته چندبار نیز بین آنان درگیری روی داده و درگیریها، منجر به کشتن چند نفر از هر دو طرف شده است.
2. همین نیرو در مناطق دیگر جزیره، کوبانی و عفرین، با داعش، النصره، احرار الشام و دیگران میجنگد.
3. این نیروی مسلح کُردی وابسته به پ.ک.ک در تل ابیض (گرکی سپی) در نزدیکی رقه، با اتاق عملیات آمریکاییها در حال همکاری است و از آنان، سلاح و مهمات دریافت میکند.
4. نیروی مزبور در کوبانی و برخی مناطق دیگر، با بخشی از ارتش آزاد سوریه به نام بورکان الفرات، همکاری میکند و در کوبانی، سابقهی همکاری با پیشمرگهای کُرد اعزامی از اقلیم کردستان عراق را نیز در کارنامه دارد.
در حوزهی سیاسی نیز سران حزب اتحاد دموکراتیک طی ماههای اخیر، بارها نشان دادهاند که در مواضع فکری و سیاسی خود، ضمن آن که حاضر نیستند آشکارا از ضرورت کنار نهادن بشار اسد سخنی به میان بیاورند، اما در مقابل منتقدینی که آنها را به وابستگی به دمشق متهم میکنند، چنین پاسخ میدهند: «ما نه به دمشق وابستهایم و نه به مخالفین. بلکه در خط سوم فعالیت میکنیم و تنها هدف ما، دفاع از مناطق شمال سوریه و حفظ جان و مال کردها، اعراب، آشوریان و دیگر عناصر قومی این مناطق است». در همین حال، صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دموکراتیک، بارها اعلام کرده که حزب او هیچ ضدیتی با ترکیه ندارد و خواهان دیدار با سران ترکیه است. صالح مسلم همچنین خواهان دیدار با آمریکاییها است و با وجود آن که ویزای سفر صالح مسلم به آمریکا صادر نشده اما دیدارهایی بین او و آمریکاییها صورت گرفته که یکی از آنها دیدار سهجانبهی برت مکگورگ دستیار معاون وزیر خارجهی ایالات متحده آمریکا، مسعود بارانی رئیس اقلیم کردستان عراق و صالح مسلم در اربیل بود.
صالح مسلم پیشتر با مقاماتی از کشورهای اروپایی، عربی و چین هم دیدار کرده و نشان داده که تمایل دارد در بازیهای بزرگ سیاسی و دیپلماسی، حضور مداوم داشته باشد. او چندین بار به روسیه دعوت شده و چند روز پس از قدرتنمایی روسیه در سوریه، در پاریس با میخائیل بوگدانوف معاون وزیر امور خارجه و دستیار ولادیمیر پوتین در خاورمیانه هم دیدار کرد. البته صالح مسلم، در سال 2013 یک بار نیز به تهران سفر کرد که بازتاب چندانی در رسانهها پیدا نکرد و پس از آن هم دو بار به استانبول و آنکارا رفت و در مجموع، حضور پررنگی در حوزهی روابط دیپلماتیک دارد.
عوامل اثرگذار بر نقش کردها در سوریه
با مرور همهی ابعاد تابلویی که در بالا ترسیم شد، میتوانیم بگوییم که هماکنون، کردهای وابسته به پ.ک.ک در شمال سوریه، در معادلات سیاسی و نظامی، یک بازیگر جدی به شمار میروند. آنان در جنگ با داعش و دیگر گروههای افراطی، کارنامهی خوب و قابل قبولی دارند و بزرگترین راز موفقیت حزب اتحاد دموکراتیک که باعث شده احزاب وابسته به بارزانی را به حاشیه براند، در همین نکته نهفته است. این حزب نشان داده که بر اساس یک رویه و رویکرد عملگرایانه، حاضر است با همهی عناصر وارد بازی شود. اما واقعیت این است که در این حوزه، منافع متنازع فراوانی وجود دارد و کردها، در درازمدت نمیتوانند هم با آمریکا و هم با روسیه در ارتباط مداوم باشند و در عین حال با دولت مرکزی سوریه نیز ارتباط خود را حفظ کنند.
یکی از مهمترین عواملی که میتواند در آینده بر سرنوشت حزب دموکراتیک کردها اثر بگذارد؛ فرجام مذاکرات صلح بین ترکیه و پ.ک.ک است. در حال حاضر، جنگ بیامانی بین ترکیه و پ.ک.ک در جریان است و مشخص نیست که آیا ممکن است این جنگ دامن کردهای سوریه را نیز بگیرد؟ از این گذشته، مشخص نیست که در صورت آغاز دور جدید مذاکرات، آیا اوجالان در ایمرالی و سران پ.ک.ک در قندیل، حاضرند در مورد کردهای سوریه امتیازاتی به آنکارا بدهند؟ مثلاً آیا ممکن است که پ.ک.ک حاضر شود به درخواست آنکارا، با احزاب کُردی وابسته به بارزانی در شمال سوریه شریک شود؟
یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر سرنوشت حزب اتحاد دموکراتیک و کردهای سوریه، بقا یا عدم بقای نظام سیاسی کنونی سوریه است. اگر روند کنونی حضور روسیه در سوریه ادامه پیدا کند و تکفیریها و مخالفین نتوانند نظام سیاسی سوریه را از بین ببرند و حزب بعث همچنان در سوریه بر سر قدرت بماند، در این صورت درست در زمانی که ثبات و آرامش به سوریه بازگردد، دمشق با کردها گردهم خواهد آمد و بر سر مسائلی همچون کانتونهای خودگردان با آنها وارد بحث و مذاکره خواهد شد. اما شواهد نشان میدهد که حتی در بدبینانهترین شرایط ممکن، اگر بشار اسد بر سر قدرت بماند و امنیت کامل به سوریه بازگردد، کردهای سوریه به دورههای قبل از بحران باز نخواهند گشت و دستکم قدرتی در حد الگوهایی نظیر خودمختاری محدود اداری خواهند داشت که در ادبیات سیاسی عربزبانان، از آن به عنوان لامرکزی یاد میشود که اگرچه در برابر الگویی همچون خودمختاری یا حق ذاتی و اتونومی، قدرت محدودتری دارد اما در هر حال، بسیار بهتر و مطلوبتر از میزان مشارکت و اثرگذاری کردها در مقاطع پیش از بحران خواهد بود.
اما اگر سناریوی مطلوب آمریکا و ترکیه اجرا شود و در یک بازهی زمانی میانمدت، مخالفین سوری مستقر در استانبول و گازی عنتاب (شهری در جنوب شرقی ترکیه) بر سر قدرت بیایند و تحت حمایتهای چندجانبهی آمریکا، ترکیه، قطر و عربستان، دولت جدیدی را تأسیس کنند، در آن صورت، احزاب کُردی وابسته به بارزانی هم با حمایتهای ترکیه و ائتلاف مخالفین سوری، در شمال سوریه دارای سهم خواهند شد تا گونهای از موازنهی قوا بین آنان و نهادهای اقماری پ.ک.ک ایجاد شود و صد البته چنین سناریویی منجر به درگیریهای طولانیمدت بین کردها خواهد شد.