میتوانیم یکبار و برای همیشه فلسطین را آزاد کنیم
گروه بین الملل خبرگزاری فارس: دکتر ولید القططی نویسنده و اندیشمند فلسطینی -نزدیک به جریان های اسلامی- در مقاله ای تحت عنوان «ما می توانیم» که در پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی فلسطین الیوم و چند رسانه دیگر منتشر شد به تشریح ابزارهای پایان اشغالگری کرانه غربی(باختری) رود اردن و قدس شرقی توسط رژیم صهیونیستی پرداخته و معتقد است همان ابزاری که شارون معروف به پدر شهرک سازی را مجبور کرد شهرک ها را از نوار غزه برچیند همان ابزار می تواند سران کنونی صهیونیست را وادار کند از کرانه باختری خارج شده و قدس شرقی را رها نمایند. این نویسنده فلسطینی ادامه انتفاضه و افزایش مقاومت مسلحانه علیه اسراییل را تنها راه پیش روی فلسطینی ها در کرانه باختری و قدس می داند.
در ادامه ترجمه کامل مقاله وی منتشر می شود:
انتفاضه کنونی قدس در شرایط و وضعیت داخلی، منطقهای و بینالمللی نامناسب و به دور از عوامل تشویق کننده شعله ور شد. این امر با وجود ملاحظات و نگرانیهای متعدد صورت گرفت. بنابراین غیر ممکنها را شدنی کرده و ذکاوت ملت فلسطین در بهره برداری از لحظه تاریخی برای وقوع انتفاضه و گام برداشتن به سمت جلو را متجلی ساخت. به گونه ای که تهدیدها را به فرصت ، ناامیدی را به امید و سرخوردگی ها را به پویایی تبدیل نمود. رهبران سیاسی ناتوان و نخبگان حزبی راکد را پشت سر گذاشت و تجسمی از وحدت را با خون به تصویر کشید پس از آن که گروههای فلسطینی این وحدت را پاره پاره کرده بودند. زنجیری که قرار داداوسلو حلقه هایش را به هم نزدیک کرده بود را درهم شکست و با صدای بلند فریاد کشید که: این بار ما می توانیم...میتوانیم برای قربانیان مان بهایی تعیین کنیم، بهایی که به کمتر از اخراج اشغالگر و نابودی شهرکها رضایت نمی دهد. می توانیم کرانه غربی را یکبار و برای همیشه آزاد کنیم.
ما ملت فلسطین مادامی می توانیم این کار را انجام دهیم که این خیزش مردمی را به انتفاضه مستمر مردمی و مقاومت مستمر فراگیر تبدیلش کنیم. پس از ان می توانیم این انتفاضه و این مقاومت را به پروژه ملی و مقاومتی تبدیل کنیم که دارای هدف محوری و آشکاری است که همه فلسطینی ها نسبت به آن اتفاق نظر دارند و این هدف محوری همان آزادی کرانه باختری و از جمله ازادی قدس شرقی بدون مذاکره و بدون پیش شرط در چارچوب پروژه کلان ملی فلسطین یعنی ازادی کل سرزمین فلسطین است. ما می توانیم این کار را انجام دهیم به شرطی که این پروژه دارای یک رهبری ملی واحد ، طرح راهبردی معین، برنامه مبارزاتی روبه پیشرفت، و سبک های مبارزاتی متنوع باشد. و مهمتر اینکه دارای صندوق ملی ای باشد که بتواند هزینه های انتفاضه و حمایت از ایستادگی ملت را تامین نماید.
ما – ملت فلسطین- می توانیم کرانه باختری را آزاد کنیم به شرطی که هریک از ما نقش و مسئولیت خود را بشناسیم و در تحقق ان روند تکاملی داشته باشیم به گونه ای که تمامی تلاش ها در خدمت تحقق هدف آزاد سازی قرار گیرد. زمانی – می توانیم کرانه باختری را آزاد کنیم - که سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) را خانه همه فلسطینی ها قرار دهیم و رهبری سیاسی عالی را در خدمت به پروژه ملی فلسطین کنیم و او را به عنوان نماد هویت و کیان فلسطین -که تشتتی میان آن دو نیست- معرفی نمائیم.
زمانی – می توانیم کرانه باختری را آزاد کنیم – که تشکیلات خودگردان فلسطین را بخشی از پروژه ملی فلسطین قرار دهیم نه سربار این پروژه به گونه ای که از ایستادگی ملت فلسطین حمایت کند نه اینکه مانعی بر سر راه مقاومتش باشد. زمانی – می توانیم کرانه باختری را آزاد کنیم – که بتوانیم گروههای فلسطینی را ذیل یک خط سیاسی واحد و توافقی به دور از خط و ربطهای حزبی قرار دهیم و توسعه ابزار انتفاضه و مقاومت را برای افزایش خسارت های دشمن فعال سازیم نه اینکه خود را به درگیریهای سیاسی متقابل سرگرم کنیم. و یا اینکه حول طرح مقاومت مردمی برای تجمیع تلاش های داخلی و خارجی جهت تعمیق بحرانهای رژیم صهیونیستی گرد آئیم بویژه که طرح تحریم های اقتصادی و منع عادی سازی و سرمایه گذاری در اسراییل و تحمیل مجازات ها علیه او – از سوی اروپا- اغاز شده است.
می توان کرانه باختری را با انتفاضه و مقاومت آزاد کرد بدون آنکه وارد روند بیانتهای (عبث) مذاکره بر سر تشکیل دولت فلسطینی در سایه اشغالگری و شهرکسازی شد. تا بتوانیم گامهایمان را در مسیر درست و به سوی اعمال فشار بر پروژه صهیونیستی و تقویت پروژه ملی برداریم و به این ترتیب رژیم صهیونیستی را به درون مرزهای اراضی اشغالی سال 1948 عقب برانیم به گونه ای که از تمامی اراضی که در سال 1967 اشغال کرده خارج شود که در این صورت بخش عظیمی از توجیهات مربوط به موجودیتش و تاسیس و بقایش از بین می رود.
این اشغالگری را می توان شکست داد چه اینکه مقاومت بارها در جنوب لبنان و نوار غزه او را شکست داده است و این بار نیز شکست دادنش ممکن است اگر ما آن را بخواهیم.
به رغم اینکه گفته شده کرانه غربی برای رژیم صهیونیستی از حیث دینی، امنیتی، سیاسی و راهبردی اهمیت دارد اما غزه – در نزد صهیونیست ها- بخشی از سرزمین تاریخی و توراتی اسراییل است . آریل شارون تروریست شهرکهای موجود در نوار غزه را از حیث اهمیت ان برای رژیم اسراییل با تل آویو همانند می دانست. همان غزه بعدها به مثابه سربار امنیتی و اقتصادی علیه او قلمداد شد و امنیت ملی اسراییل را مورد تهدید قرار داد و پس از انکه پروژه شهرکسازی در آن به دلیل ضربات مقاومت از هم پاشیده شد به ناچار از آن عقب نشست.
این اتفاق میتواند درکرانه غربی هم روی دهد چنانچه رهبران کنونی رژیم صهیونیستی به همان نقطه ای برسند که شارون رسید و ما هم نقش مان را از طریق استراتژی انتفاضه و مقاومت طوری ایفا کنیم که آنها را به این نقطه برسانیم و اشغالگران را با بهای گزاف و هزینه بزرگ انسانی و اقتصادی مواجه کنیم و پروژه شهرکسازی شان را به پروژه ای شکست خورده همراه با هزینه های بالای امنیتی، انسانی و اقتصادی تبدیل نمائیم. رژیم صهیونیستی را باید در برابر یک بحران امنیتی و بحران موجودیت قرار دهیم. هنگامی که پایه های پروژه صهیونیستی را که همان امنیت است، تضعیف کنیم نه تنها از همین زاویه می توان به دو پایه دیگر پروژه صهیونیسم یعنی مهاجرت و اسکان ضربه زد بلکه در مرحله پیشرفته تر انتفاضه و مقاومت می توان آن را تبدیل به مهاجرت معکوس نیز کرد.
می توانیم اشغالگری و شهرک سازی را وادار کنیم چمدان هایش را بردارد و برود اگر انتفاضه ادامه داشته باشد و مقاومت تا رساندن صهیونیستها به بحران افزایش یابد و انها را بین دو گزینه بقا در کرانه غربی با وجود خطر نابودی پروژه صهیونیستی در کل فلسطین و یا عقب نشینی از کرانه باختری و قدس شرقی با حفظ وجود اسراییل در اراضی اشغالی سال 1948 تا زمان نامعلوم مخیر گرداند.