کلاف سردرگم خام فروشی در پساتحریم
ایران با توجه به دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز، یکی از شاخص ترین
کشورهای تأمینکننده انرژی در سطح جهان محسوب می شود. بر اساس گزارش اداره
اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) ایران رتبه چهارم را به لحاظ میزان ذخایر
هیدروکربوری در جهان دارا است، ذخایر خدادادی که موجب شده کشورمان صرفاً در
جهت درآمدزایی اولیه حرکت کند، از این رو مقوله خام فروشی به یک اپیدمی در
صنعت نفت کشور تبدیل شده است. به عبارت دیگر نفت خامی که باید به عنوان
سرمایه در جهت منافع ملی به کار گرفته شود، صرفاً جهت درآمدزایی به فروش
میرسد، این عمل در واقع مصداق حراج ثروت ملی کشورمان است.
به گزارش
نکونیوز، تاریخ نفت ایران را که بررسی میکنیم پی میبریم که شرکت نفت از
همان بدو تأسیسش خام فروش بوده است. عمده نفت ایران از زمان قرارداد دارسی
تا قبل از ملی شدن صنعت نفت، به صورت امتیازی در اختیار خارجیها بوده و
این بدین معنی بود که این کشورها تمام مناطق نفتخیز ما را در اختیار
داشتند و تنها درصد ناچیزی از سود فروش این طلای سیاه را به ما میدادند.
تا قبل از ملی شدن صنعت نفت، ایران عملاً هیچ تجربه عملیاتی در زمینه
اکتشاف، استخراج و برداشت نفت نداشته و تنها منابع را در اختیار کشورهای
خارجی همانند انگلستان قرار میداده و آنها پس از حفاری، نفت استخراجی را
می فروختند و سود هنگفتی نصیب خود میکردند. تا زمانی که این کشورها
بهوسیله شرکتهای بزرگ خارجی در صنعت نفت ایران زمام کار را در دست داشتند
و سیاستگذار برنامههای نفتی ایران بودند این روند خام فروشی ادامه داشت.
حتی پس از ملی شدن صنعت نفت تا زمان انقلاب اسلامی نیز این شرکتها در
صنعت نفت ایران به صورت پرنفوذ حضور داشتند، و هیچگاه به دنبال توسعه
فناوری و ساخت پالایشگاههای جدید نبودند حتی پالایشگاه آبادان نیز در جهت
منافع و تامین سوخت کشتیهای متفقین توسط انگلیسیها ساخته شده است. در آن
زمانها سیاست و نگرش شرکتهای بزرگ خارجی بر این اساس بود که فضای صنعت
نفت را به سمتی سوق دهند که کشور به سوی خام فروشی میل کند تا منافعشان در
ایران حفظ شود. متأسفانه این نوع نگاه همچنان در بدنه صنعت نفت باقی مانده و
هر دولت کار ساده ای را که خام فروشی است رها نمیکند تا به دنبال توسعه
فناوری و تکنولوژی روز دنیا برود. زمانی که نگاه مدیران نفتی ما به سوی
درآمد هر چه بیشتر گرایش دارد، طبیعی است که برای ساخت هر پالایشگاه بهانه
تراشی کنند و با توجیه اقتصادی نبودن ساخت پالایشگاه، سدی برای انجام این
کار باشند. آنها معتقدند که باید خام فروشی کرد و از درآمدهای ناشی از آن
بنزین و دیگر مایحتاج فرآوردههای نفتی مورد نیاز کشور را وارد کرد و باور
دارند که ساخت پالایشگاه به لحاظ اقتصادی صرفه ندارد، حال این سؤال پیش
میآید که اگر ساخت پالایشگاه اقتصادی نیست، چرا کشورهایی که حتی یک قطره
نفت هم ندارند، به دنبال تأسیس پالایشگاه رفتهاند؟ کشورهایی همانند هند و
کره جنوبی که در حال حاضر از خریدارهای عمده نفت از ایران هستند دارای
پالایشگاههای یک میلیون و صد هزار بشکهای هستند، این در حالی هست که این
دو کشور هیچ گونه منابع نفتی ندارند و نفت را از ما خریداری کرده و بنزین
تولیدی از آن را مجدد به ما میفروشند. متأسفانه باید گفت مدیران نفتی ما
در تمامی این سالها به اقتصادی نبودن پالایشگاهها اصرار داشتند تا اندک
هزینهای هم در راه تأسیس پالایشگاههای جدید هزینه نکنند، تا بتوانند تمام
سرمایهها را در توسعه میادین به کار گیرند و سقف تولید نفت و گاز در دوره
مدیریت خودشان را افزایش دهند که البته در این کار هم موفق نبودند. وقتی
دولتها با یک نگاه سطحی مشاهده میکنند که از فروش نفت خام مثلاً ۶۰۰ درصد
سود میکند، دیگر هیچوقت سود ناشی از یکی از فرآوردههای نفت همانند بنزین
که حداکثر ۲۵ درصد است را دنبال نمیکند.
سود خام فروشی نکردن در چیست؟
با
یک نگاه آماری متوجه خواهیم شد که پالایش هر یک میلیون بشکه نفت خام کشور و
صادرات فرآوردههای آن به کشورهای دیگر با در نظر گرفتن ارزش افزوده، در
کمترین حالت ممکن یعنی ۷ دلار در هر بشکه حدود ۷ میلیون دلار به درآمد ارزی
کشور اضافه خواهد کرد، این بدین معنی است که پالایش نفت خام و صادرات
فرآوردههای نفتی در هر زمان و تحت هر شرایطی اقتصادی و با اهمیت است. از
طرفی دیگر باید توجه داشت که مشتریان نفت خام ایران عمدتاً کشورهای شرق
آسیا همانند چین، هند، ژاپن، کره جنوبی یا ترکیه در اروپا هستند که به لحاظ
موقعیت سوق الجیشی نسبت به ایران فاصله زیادی دارند و همین امر موجب شده
که بهای زیادی برای حمل و نقل این منابع هزینه شود. حال از این سو مشتریان
فرآوردههای نفتی علاوه بر کشورهای اشاره شده، کشورهایی مانند عراق،
افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، ارمنستان، ترکیه و آذربایجان هستند که از
نظر جغرافیایی جزو همسایگان ایران به شمار می آیند، بنابراین، تغییر بازار
هدف ایران میتواند به افزایش امنیت ملی، دیپلماسی منطقهای
نگرش دولت یازدهم به خام فروشی
پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، مسؤولین وزارت نفت شعارهای زیادی در راستای احداث پالایشگاههای جدید و اقداماتی در جهت جلوگیری از خام فروشی زدند، به عنوان نمونه وزیر نفت خبر از افتتاح پالایشگاه خلیجفارس در آیندهی نه چندان دور داد اما در عمل شاهد هستیم که همچنان روند امور در این پالایشگاه به گونه ای نیست که افتتاح آن در موعد پیش بینی شده را نشان دهد. این پالایشگاه دو ویژگی بسیار خوب دارد که آن را نسبت به پالایشگاههای دیگر متمایز میکند، نخست اینکه به لحاظ سوق الجیشی موقعیت بسیار مناسبی دارد زیرا در لب دریا قرار گرفته و میتواند در زمینه صادرات نقش محوری ایفا کند، دوم آنکه خوراک آن میعانات گازی است که به وفور در کشور یافت میشود. این پالایشگاه پس از بهرهبرداری قرار است روزانه ۳۶۰ هزار بشکه میعانات گازی در روز مصرف کند و روزانه حدود ۳۶ میلیون لیتر بنزین تولید کند، که میزان قابل توجهی است. میزان پیشرفت پروژه پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرعت بسیار کمی تاکنون داشته، به طوری که از سال۸۷ به بعد، متوسط پیشرفت پروژه در هر سال تقریباً ۱۰ درصد بوده، و هم اکنون نیز پس از سالها پیشبینی کردهاند که راهاندازی فاز اول این پالایشگاه، اواخر سال ۱۳۹۴ خواهد بود. هماکنون مصرف بنزین در کشور روزانه حدود ۷۰ میلیون لیتر است، در صورتی که تولید روزانه بنزین ما حدود ۶۰ میلیون لیتر است، بر این اساس ما روزانه باید حدود ۱۰ میلیون لیتر بنزین از خارج وارد کنیم که این آمار در سال رقمی بالغ بر حدود ۴/ ۳ میلیارد دلار میشود. در صورتی که میتوانستیم این هزینه را صرف ساخت پالایشگاه خلیجفارس و امثال آن کنیم. از طرفی دیگر سکاندار وزارت نفت، تکمیل زنجیره پاییندستی در صنعت پتروشیمی را از اولویتهای برنامهی کاری خودش در بخش پتروشیمی عنوان کرده بود، اما هماکنون شاهد این هستیم که بسیاری از موادی که در زنجیره پاییندستی صنعت پتروشیمی قرار دارند و میتوان آنها را به مواد با ارزش افزوده بیشتر تبدیل کرد به صورت خام و نیمه خام صادر میکنیم و محصول نهایی را با صرف ارز و به قیمت بالاتر وارد میکنیم، که این رویه امیدبخش نیست.
تکنولوژی پتروشیمی ها همانند قدمتش
قطعا بهترین راه برای دور شدن از خام فروشی، ساخت پالایشگاه و تولید فرآوردههای نفتی است. همانطور که اطلاع دارید، پالایشگاه واحدی نسبتاً پیچیده است که نفت خام و میعانات گازی را میگیرد و محصولاتی همانند بنزین، مازوت، نفت کوره، قیر، سوخت جت و غیره را تولید میکند، متوسط عمر بالای ۳۵ سال پالایشگاههای نفتی کشور موجب شده که کشورمان به عنوان یکی از کهنسالترین صنایع پالایش نفت در جهان به حساب آید. متأسفانه هماکنون با توجه به اینکه سالیان طولانی از تجربه کشف نفت و ساخت پالایشگاه در کشورمان میگذرد، اما در مقایسه با دیگر کشورهای پیشرفته جهان به لحاظ تکنولوژی و استفاده بهینه از منابع هیدروکربوری در جایگاه پایینی قرار داریم. در حال حاضر نیاز به ارتقای کیفی و فناوری پالایشگاهها در کشور به شدت احساس میشود و نیاز داریم تا گامهای مثبتی در این جهت پیموده شود. فرسودگی و قدیمی بودن تجهیزات و فناوریهای پالایشگاهها باعث شده تا حجم زیادی از محصولات پالایشی کشور را نفت کوره که محصولی کم ارزشتر در مقایسه با سهم فرآوردههای سبک همانند بنزین است تشکیل دهد، زمانی این مسئله بیشتر نمود میکند که بخواهیم مقایسهای بین مقدار بنزین تولیدی از پالایشگاههای کشورمان با کشوری همانند آمریکا انجام دهیم. بر اساس این مقیاس پی خواهیم برد که سهم تولید بنزین کشورمان حدود ۱۸ درصد است اما سهم تولید بنزین آمریکا حدود ۴۷ درصد است. مقدار نفت کورهای که ایران برداشت میکند حدود ۳۲ درصد است در صورتیکه میزان نفت کوره ایالات متحده آمریکا تنها ۳ درصد است، دلیل این امر نیز اختلاف سطح فناوریهای تولید فرآوردههای نفتی در بین این دو کشور است، متأسفانه باید اذعان داشت که از روز نخست، نگاه ها به این مقوله سیستمی و جامع نبوده است.
حال در وضعیت کنونی که کشور در آستانه رفع تحریمها قرار گرفته لازم است مسئولان وزارت نفت با یک برنامه ریزی دقیق و منسجم، بخش خصوصی را برای فعالیت و سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی ترغیب کنند، باید این بخش را فعال و توانمند کنند تا بتوانیم از این فرصت ایده ال نهایت بهره را ببریم. قطعا یکی از راهکارهای جلوگیری از خام فروشی، میتواند فروش داخلی این محصولات و تبدیل به سایر محصولات قابل فروش به خارج از کشور باشد، با تبدیل نفت خام در پالایشگاههای داخلی و به دست بخش خصوصی میتوان به چندین هدف عمده که سالهای سال جزء مطالبات مردم از دولت بوده است، دست پیدا کرد. اولین امری که میتوان به آن اشاره کرد خصوصیسازی صنایع بزرگ است که با این کار تا حدود زیادی دولت میتواند بنگاه داری را رها کرده و به سمت سیاست گذاری در اقتصاد برای پیشرفت کشور گام بردارد. مزیت دوم این رویکرد، ایجاد اشتغال مولد در کشور است که از این طریق هزاران جوان تحصیل کرده و بیکار که در رشته های مرتبط تحصیل کردهاند و در این زمینه دارای مهارت و تخصص هستند، میتوانند شاغل شوند و بدین ترتیب اصلیترین مشکل کشور یعنی بیکاری که رفع آن یکی از وعده های دکتر حسن روحانی بود در بلند مدت کاهش یابد. حال باید منتظر ماند و مشاهده کرد که رفع تحریمها تأثیری در نگرش خام فروشی مدیران ارشد نفتی کشور خواهد داشت یا اینکه این روند با باز شدن درهای اقتصاد به سوی بازارهای جهانی ادامه خواهد داشت.
گزارش : نیما عباس زاده
پایگاه تحلیلی خبری نفت.انرژی و اقتصاد(نکو نیوز)