به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «آندره ولچک» استاد دانشگاه، فیلسوف، رماننویس، فیلمساز و تحلیلگر آمریکایی در تحلیلی مبسوط با اشاره به سفر اخیر خود به ایران به نقد امپریالیسم غربی و تمجید از مقاومت دیرینه جمهوری اسلامی ایران در برابر دیکتاتوری این قدرتها پرداخت. وی جنگهای متعددی را در سراسر جهان از نزدیک مشاهده کرده و نویسنده کتابهایی نظیر «افشای دروغهای امپراطوری» و «مبارزه علیه امپریالیسم غربی» میباشد. ولچک برای شبکههای تلهسور و پرستیوی نیز فیلمسازی میکند.
وی که پس از سالها زندگی در آمریکایی لاتین و اقیانوسیه هماکنون در خاورمیانه مستقر است، پس از سفر اخیر خود به ایران یادداشتی درباره این سفر نوشت: چرا باید توجه خود را به این مساله معطوف کنم که ایران سلاح اتمی دارد یا خیر؟ احتمالا چنین سلاحی وجود ندارد اما اگر هم وجود داشت، ایران هرگز به کشوری حمله نمیکرد، هرگز بدنبال براندازی دولتی نبود و هرگز آزمایش (هستهای) بر روی انسانها انجام نمیداد. هرگز نسلکشی نمیکرد و هرگز رویای فتح جهان را در سر نداشت. بنابراین لزومی ندارد به خود زحمت فکر کردن به این مساله را که برنامه هستهای ایران کوچک است یا بزرگ و صلحآمیز است یا نظامی، بدهم.
همین که ایران بتواند از خودش دفاع کند، خوشحالم. دستکم اینکه مانند همسایگان نگونبختش عراق و افغانستان یا کمی دورتر لیبی، از صفحه زمین پاک نخواهد شد. به نظر میرسد که امپراطوری به جنگهای صلیبی و ایدئولوژیک خود ادامه میدهد تا زمانی که ملتی حقیقتا مستقل زبان به اعتراض گشوده و دندانها و موشکهای خود را نشان دهد. ایران زبان به اعتراض گشوده و دلیل منطقی نیز برای آن وجود دارد: هم جرات و هم قلبی بزرگ دارد!
ولچک در ادامه با اشاره به حضور خود در دومین کنگره بینالمللی 17 هزار شهید ترور در ایران تصریح کرد: من در این کنفرانس گفتم که ایران حملاتی نظیر آنچه در آمریکای لاتین روی داده، متحمل شده و امپریالیسم غربی تلاش میکند تا تقریبا هر کشور انقلابی و سوسیالیستی را از میان بردارد. اما جهان در حال تغییر بوده و ایران نیز همانند آمریکای لاتین تنها نیست. جان 17 هزار ایرانی از دست رفته و قربانی شده است. (در مقابل) آمریکا از سعودیها، قطریها و دیگر افراطگرایان وهابی حمایت کرده و داعش را نیز مسلح میکند. واشنگتن در حال نابودی تمامی ملتها در جهان اسلام از یمن تا سوریه، از مصر تا اندونزی است. جای تعجب نیست که ایران مغرور و مستقل در راس لیست حملات آمریکا قرار گیرد.
وی بخشی از اظهاراتش را که در این کنفرانس درباره مقاومت در مقابل امپریالیسم و ظهور خروجیهای رسانهای قدرتمند در روسیه، چین، آمریکای لاتین و ایران عنوان کرده بود، تکرار و تاکید کرد: پس از براندازی دولت منتخب و دموکراتیک محمد مصدق در سال 1953 توسط آمریکا و انگلیس، حکومت استبدادی شاه در ایران به قدرت رسید که جریان نفت کشور را با ارزشی ناچیز به غرب سرازیر نمود. امپریالیسم در سالهای بعد همین جنایت را در اندونزی (1965) و شیلی (1973) نیز تکرار کرد.
پس از فرار شاه، غرب با تسلیح صدام در سال 1980 جنگی وحشتناک (علیه ایران) به راه انداخت که در آن میلیونها انسان کشته شدند. توسعه فناوری صلحآمیز هستهای نیز با اعمال تحریمهایی بیرحمانه همراه بود که جان هزاران زن و کودک ایرانی را گرفت. سپس گروههای افراطگرا با مشارکت غرب و اسرائیل روی کار آمدند تا علاوه بر ایجاد رعب و ویرانی در ایران، دانشمندان برجسته هستهای کشور را نیز به قتل برسانند.
این کارشناس آمریکایی در بخش دیگری از گزارش خود خاطرنشان کرد: تلاش برای ایجاد بیثباتی در ایران همچنان ادامه دارد اما بینتیجه بودن آن اثبات شده است. موضع واشنگتن، پاریس و لندن مشخص است؛ (آنها معتقدند) کشورهای غیرغربی حقی برای دفاع از خود نداشته و حضور آنها تنها به منظور تامین مواد خام و نیروی کار ارزانقیمت برای کشورهای آمریکای شمالی و اروپا است. آنها حتی نباید برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند. کشورها یا باید تسلیم این دیکته غربی شده و یا نابود شوند.
ایران با پذیرش چنین «آرایشی» مخالفت کرده و به درستی در مقابل دیکتاتوری جهانی غرب ایستاده است. روسیه، چین و تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین نیز چنین رویکردی را پیشرو گرفته و هماکنون چندین کشور دیگر آفریقایی و آسیایی نیز به این حلقه از کشورهایی که قصد زانو زدن (در مقابل امپریالیسم) را ندارند، پیوستهاند.
فاینین کانینگهام، مقالهنویس سرشناس ایرلندی در مقایسه عملیات جوخههای مرگ انگلیس در کشورش با سایر عملیاتهای تروریستی که امپراطوری در سراسر جهان اجرا میکند، مینویسد: «جنگهایی غیرقانونی و متجاوزانه علیه ملتهای مستقل.» پروپاگاندای غربی ایران را کشوری متعصب، مذهبی و وحشی نمایش میدهد نه کشوری 80 میلیونی ارزشهای اجتماعی اسلامی خود را بازیابی کرده است.
ولچک در ادامه به توصیف مشاهدات خود از تهران بعنوان شهری فعال پرداخته، آن را با کاراکاس مقایسه کرد و افزود: آنچه من در (کنگره شهدای ترور) تهران گفتم، در کیتو، کاراکاس، پکن و پرتوریا نیز گفته بودم: «اگر ما متحد باشیم، هرگز شکست نخواهیم خورد. ونزوئلا ممکن است در نقشه جهان دور از اینجا به نظر آید اما در واقع همینجا، شانه به شانه ایران ایستاده است.» شبحی قدرتمند از یک بلوک متحد، بینالمللی و ضدامپریالیستی غرب را وحشتزده میکند. این همان دلیلی است که ایران، روسیه، چین و ونزوئلا بخاطر آن مورد حمله قرار میگیرند و چنین کشورهای نجیبی در رسانههای غربی شبیه به اهریمن جلوه داده میشوند.
من گزارش میدهم که: ایران ایستاده است! و تصمیمی برای تسلیم در برابر حملات خطرناک نداشته و زانو نمیزند چرا که میداند زانو زدن مستقیما به بردگی منتهی میشود. من با بسیاری از مردم ایران در تعامل هستم. برنامه صلحآمیز هستهای آنها من و مردم غرب و آسیای مرکزی را نمیترساند. ایرانیان دارای فرهنگی هزاران ساله بوده و اعتماد جهان را بدست آوردهاند؛ مردمی که در مقابل تبلیغات سمی کور نشدهاند.
اما باید اعتراف کنم که امپراطوری غربی مرا منزجر و بسیاری از مردم در سراسر دنیا را میترساند. نمیخواهم بیش از این زندگیها از بین رفته و کشورهای بیشتری تخریب و نابود شوند. به همین دلیل احساس میکنم تا زمانی که ایران و کشورهایی مانند ایران ایستادهاند، ما نیز ایستادهایم!